شاعری که روش نیما را رد کرد
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۶۶۹۶
فریدون توللی به دلیل دلزدگی از تکرار مضامین ذوقی و توصیفی کهنسرایان، به دنبال ابداع طریقی تازه در شعر میرود. اما درباره نیما میگوید: پس از گفتوگوهای دراز و دوستانهای که در تهران میان من و او در پیوست، هر یک سرِ خود گرفتیم و هنگامی که من به سال ۱۳۲۸ دستبهکار طبع مجموعه شعر «رها» شدم، ضمن اثبات لزوم برگشودن راهی تازه در سرودن شعر، روش سخنسرایی نیما را در این زمینه به دلایل استوار رد کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، فریدون تَوَلَّلی زاده ۱۲۹۸ در شیراز بود که ۹ خرداد ۱۳۶۴ در تهران درگذشت و امروز ۳۸ سال از درگذشت این شاعر، فعال سیاسی و باستانشناس میگذرد. او پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد فعالیتهای سیاسی شد و به نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و مجموعه سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» پرداخت. توللی پس از کودتای ۲۸ مرداد از فعالیتهای سیاسی دست شست و در کتابخانه دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد. او بر اثر آشنایی با نیما یوشیج در شعر بهشیوه جدید گرایش یافت و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد. البته بعدها به مخالفت با فرم آزاد نیمایی پرداخت و مجموعهای از غزل و قصیده به شیوه قدیم منتشر کرد.
ایرج افشار درباره او در مجله آینده مینویسد: «فریدون توللی دو دوره زندگی داشت: یکی دوره جنبش سیاسی که همراه نوآوری در شعر بود و دیگر دوره کنارهگیری از جامعه و بازگشت به سنت شعر فارسی.
در دوره اول چون مردی سیاسی و تندرو بود، جلوهای نمود و پیروان و مقلدان توانا و ناتوان یافت و طبعا به همین علت در شعر روزگار خویش اثری بیچونوچرا گذاشت. بهقول خودش، شعرش«زمانناپذیر» بود نه «زمانپذیر». به سخن دیگر اگر مرد سیاست نشده و به میدان اجتماع درنیفتاده بود حتما شعرش از چنان شهرتی برخورداری نداشت و آنچنان تأثیرگذار نبود.
در دوره دوم که اوضاع سیاسی ایران چهره درهمگرفته یافت و «جریدهروی» و «برکناری» راه سلامت بود، توللی هم پس از رنجهای بیشمار که از کوشش سیاسی برده و سختیهای خردکننده که حکومت بر او وارد ساخته بود به گوشهای خزید و در را به مصلحت بر خود فروبست و در شعر و هنر راهی دیگر برگزید، راهی که پسند خاطر هنرشناسش در خلوت و عزلت بود، اگرچه دیگران را دلپسند نمیافتاد و موجب طعنهها بر او شده بود.
بیگمان توللی در هر دو دوره از ارزشهای هنری والا برخوردار است. هم نوآوری او در شعر پذیرفتنی و پژوهششدنی است و هم بازگشتن او به سنت شعری سزاوار سنجش و نگرش و یافتن راه تأویل در چگونگی آن.»
اما فریدون توللی در مقالهای که درباره خود با عنوان «از فریدون توللی: شعر زمانناپذیر» که در مجله آینده منتشر شده، آورده است: «من از یازدهسالگی، آغاز به سرودن شعر کردم و از همان اوان، طبیعت و زیباییهایی آن را به تجلی در محسوس و نامحسوس، دوست میداشتم. ازآنگذشته، هرجا دیوان شعر یا جنگ منتخبی از چامهپردازی پیشینیان و معاصران مییافتم، شاد و سرمست، به خواندن آن میپرداختم. تا سال ۱۳۱۷ که مقارن با نوزدهسالگیام بود، هرچه به نقشپذیری از این مطالعات سرودم، بر شیوه قدما بود، ولی ازآنپس دلزدگی از تکرار مضامین ذوقی و توصیفی کهنسرایان، و بیزاری از تقلید تشابیه و تعابیر آنان، چنان در من قوت گرفت که ناچار در اندیشه، ابداع طریقی تازه، از شور جوانی مدد گرفتم و زین بر مرکب گستاخی نهادم.
البته در آن هنگام، «افسانه» و قطعات پراکنده دیگری از نیما یوشیج در «منتخب آثار هشترودی» و «مجله موسیقی» انتشار یافته بود که در جای خود تازگیها و زیباییهایی هم داشت. ولی ذوق شیرازیسرشت من، دنبالهروی از آن شیوه نوظهور را نمیپسندید. زیرا نیما یوشیج که سپس نیز با اختلاف سبک سخن، از دوستان هم شدیم، از چشم من به بتشکن جسوری میمانست که چکش به دست، اصنام دیرین بتکدهای کهنسال را بر خاک ریزد و بیآنکه سخنی چند در ناپیدایی خداوند و یکتایی وی بازگوید، پرسندگان آن هیاکل دیرباز را، به دامن بهتی عظیم رها کند. تردید نیست که من در آن هنگام، ویرانگری نیما را که وجه اشتراکی هم با احساس من داشت، کاری پرارج میشمردم، ولی نمونههای شعری او را، ازآنجهت که به کلامی سست و ابیاتی معلول و پیوندی خارج از دستور زبان سروده شده بود، شایسته آن نمیدانستم که در برافراشتن کاخ رفیع شعر امروز «طرح تجدید بنا» قرار گیرد.
از این رو، پس از گفتوگوهای دراز و دوستانهای که در تهران میان من و او در پیوست، هر یک سرِ خود گرفتیم و هنگامی که من به سال ۱۳۲۸ دستبهکار طبع مجموعه شعر «رها» شدم، ضمن اثبات لزوم برگشودن راهی تازه در سرودن شعر، روش سخنسرایی نیما را در این زمینه به دلایل استوار رد کردم.
دیباچه «نافه» نیز که دوازدهسال پس از طبع «رها» تدوین شد، در تأیید این عقیده سخنانی دارد که بسیاری از صاحبنظران، انگشت قبول بر آن نهادهاند.
اینکه سخن از «نافه» و «رها» به میان آمد، از آنجا که ممکن است پارهای از ادبدوستان، به جهاتی چند، به مطالعه مقدمههای مشبع این دو کتاب توفیق نیافته و در نتیجه از عقاید و نظریات من، درباره «شعر نو» و شرایط پرداخت آن، ناآگاه مانده باشند، به طور فشرده میگویم که اولاً من بحر و وزن و ایقاع یا به زبان فرانسه «ریتم» را از پایههای اساسی و نازدودنی شعر فارسی میدانم، ولی در شکستن بحور و تلفیق اوزان و بازیکردن با ارکان و زحافات عروضی، چنانچه این کار با رعایت موازین دیرباز، به استادی تمام، انجام شود، اشکالی نمیبینم. تنها به یک شرط، و آن اینکه، عظمت اندیشه و احساس شاعرانه در شعر دلخواه، چنان باشد که سراینده از بیم فداشدن پاسی از آن، دست به شکستن بحور و ضوابط دیرین زند و این کار، نهتنها در قلمرو شعر، بلکه در بسیاری از مظاهر طبیعت جاندار و بیجان نیز، بهضرورت خاص خویش، شدنی و کردنی است.
اگر همان گونه که اناری شاداب و خندان، پوست خود را از درشتی و بسیاری دانه میشکافد، یا الزام به تندرست برکشیدن نوزادی فربه و گرانبار، پزشک باوجدان را، ناچار به انجام روش «سزارین» میکند، اوزان عروضی را، از پرمایگی شعر، بشکنیم، این کار نهتنها از دید من رواست، بلکه ضروری و واجب نیز مینماید.
با اینهمه، دریغانگیز این است که امروزه بیشتر، خامکاران و هنرمندنمایانی، در به جهان آوردن نوباوه فکرت خویش، مادرآسا، تن به «سزارین ادبی» میسپارند که جنین نحیف و بیمار و بیاندام آنان را، از راه طبیعی بهکاربستن موازین و عروض هم میتوان به دامن داوری سخنسنجان نهاد!
آنچه که در پایهریزی شعر نو (نه هر گفته و سروده امروز) بیش از همه گرهگشای کار و مورد عنایت است، شکستن بیجای بحور یا طرد بیسبب قوافی نیست، چه بسیاری از سخنسرایان چیرهدست معاصر، در چارچوب همان سنن دیرین قطعاتی پرداختهاند که از هر جهت، تازه و دلپذیر و ماندنی است. به عقیده من شعر نو، یعنی یک شعر خوب و شایسته امروز، بیش از هر چیز، نیازمند اندیشه و احساس نو است.»
توللی همچنین درباره «هنر برای هنر یا برای اجتماع» نیز گفته است: «در میدانگاه این بحث دیرینه، که تازه سر از دیار فرنگ به رستخیز برکشیده، و خرامان پا به اقلیم مباحث ادبی این مرزوبوم نهاده است، به طور معمول، آنها که نظر ایدئولوژیکی خاصی دارند، بیشتر تک و تاز میکنند و از سر مغلطه چنین میگویند که سرودههای آن دسته از شاعران که همدوش وصف طبیعت و عشق، احساس و ادراک خصوصی خویش را، به قالب سخن میریزند، نهتنها خواندنی نیست، بلکه سوختنی و نابودکردنی است!
در باور این خشکاندیشان مردمفریب، شاعر ارزنده کسی است که بهجای دمزدن از عشق، یا توصیف خزان و بهار، و یا تعریف حالات و عواطف خویش، فر و قریحه خداداد شاعری را، صرفاً بر سر بیان مسائل اجتماعی، و برانگیختن احساس پیشکارجویی طبقه محروم بگذارد، و آنچه میسراید، همه در محور خواست و فرمان کسانی باشد که بیرو سفید برآمدن از هیچ آزمون و مصافی، سنگ دوستی این طبقه را، بر سینه میکوبند و روبهوار، در بیشهزار تهی از شیر، زوزه گرسنگی میکشند!
فرضاً هم که این افراد، در میهندوستی و افکار مرامی خود صادق باشند، باز به گمان من، عقاید ایشان را درباره شعر، نمیتوان دربستانه به تأیید گرفت. چه، گذشته از اینکه قریحه و دفاع هیچ هنرمند اصیلی، از سرآغاز آفرینش هنر، فرمانپذیر و لگامشناس نبوده است، اصولاً، شعر و شاعری را، فروع گوناگونی است که هر سراینده فراخور ذوق و حال و تأثیرپذیری از برون و درون خویش، رشتهای از آن را، به دست گرفته و چهبسا مرغآسا، از شاخی، به شاخسار دیگر این درخت، به نغمهگری برنشسته است.»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: فریدون توللی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: فریدون توللی فریدون توللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۶۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲۰ سال از درگذشت گل آقای ایران گذشت
از قدیم گفته اند؛ «خنده بر هر درد بیدرمان دواست» و زنده یاد کیومرث صابری فومنی به عنوان سردمدار طنز فاخر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجله «گلآقا» را با این شعار منتشر میکرد. او یکی از سرشناسترین طنز نویسان ایرانی است که با قلم توانمند خود توانست مسیرهای جدیدی را در طنزنویسی، پیش روی مخاطبان و اهل فن قرار دهد.
کیومرث صابری فومنی مشهور به گلآقا، ادیب و طنزپرداز معاصر، ۷ شهریور ۱۳۲۰ در گیلان به دنیا آمد. پدرش که کارمند وزارت دارایی و اهل رشت بود در ۱۳۱۷ به اداره دارایی صومعهسرا منتقل شد. در ۱۳۲۱ به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. صابری تحصیلات دبستانی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت، اما در اواخر مهر همان سال به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد. در ۱۶ سالگی (۱۳۳۶) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را میپذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی (۱۳۳۸) به عنوان معلم یک دبستان روستای کَسما رفت.
اولین نوشته اش (شعری با عنوان یتیم) بین سالهای ۱۳۳۹ـ۱۳۳۶ در مجله امید ایران چاپ شد. فومنی در ۲۰ سالگی (۱۳۴۰) در رشته ادبی به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان به تحصیل پرداخت. پس از چهار سال (۱۳۴۴) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از این دانشکده دریافت کند. او در نخستین سال تحصیل در دانشکده (۱۳۴۰) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد، گردنش مضروب و دستگیر شد. بعدها شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای توفیق ارسال کرد. پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. پس از تعطیلی توفیق، به تدریس ادامه داد.
او بعدها در هنرستان صنعتی کارآموز تهران با محمدعلی رجایی که بعد از انقلاب اسلامی به نخستوزیری و ریاستجمهوری رسید، آشنا شد. این آشنایی به دوستی صمیمانه آنها انجامید. صابری در دهه ۵۰ بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس کرد و در سال ۱۳۵۷ موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد. پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان سمت ابقا شد.
مشاغلی که صابری از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عبارتند از: عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکده مکاتبهای، تدریس در دانشکده روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری، عضو هیئت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
مشاغل سیاسی نمیتوانست صابری را راضی کند به همین علت بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. در سال ۱۳۶۲ ناگهان از همه مسئولیتهای دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، شروع به نوشتن یادداشتهای روزانه طنز با نام مستعار «گلآقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاههای دولتی و مشکلات موجود جامعه در روزنامه اطلاعات کرد که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران بود.
پس از گذشت ۶ سال صابری تصمیم گرفت هفتهنامه گل آقا را منتشر کند. فعالیتهای گل آقا منحصر به هفتهنامه باقی نماند؛ ماهنامه گلآقا، سالنامه گلآقا و هفتهنامه «بچهها... گلآقا» از دیگر فعالیتهای کیومرث صابری بود. کیومرث صابری فومنی پس از تحمل یک بیماری سنگین (سرطان خون) در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.
گل آقا؛ احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاببه گفته کارشناسان، در سالهای قبل از انقلاب فضای فکاهی، هجو، هزل، جوک رایج بود، طنز اجتماعی در مطبوعات دیده نمیشد تا اینکه پس از انقلاب به همت کیومرث صابری فومنی و دوستان نزدیک آن یک اتفاق بزرگ در طنز افتاد. طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب با انتشار «دو کلمه حرف حساب»های کیومرث صابری فومنی با نام مستعار «گل آقا» احیا شد. او نویسندهای بود که با اشراف به اصول روزنامهنگاری و طنزنویسی توانست میزان تحمل مسئولان حکومتی را تا اندازهای بالا ببرد و طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب را احیا کند.
مخاطبان پوست کلهام را میکنند!در ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۷۰ روزنامه «وال استریت ژورنال» مطبوعات ایران را آزادترین مطبوعات خاورمیانه خواند و با اشاره به هفتهنامه «گل آقا» نوشت: عراق و حتی عربستان هرگز نشریهای، چون «گل آقا» را تحمل نخواهند کرد. این روزنامه به نقل از کیومرث صابری صاحب امتیاز گل آقا نوشت: «اگر دولت سعی کند، کنترلی بر کار ما اعمال کند، مجله را تعطیل خواهید کرد. اگر قلم، آزادی نداشته باشد، بهتر است اصلا هیچ چیز ننویسد لیکن من به اسلام و قوانین کشورم احترام میگذارم. من یک منتقد سیاسی هستم و مجبورم نقاط ضعف را بزرگ جلوه دهم». این روزنامه همچنین با اشاره به اینکه صابری از برخورد سرد دولت ایران با آمریکا حمایت میکند، از قول او نوشت: «اگر من از آمریکا انتقاد نکنم، خوانندگانم پوست از کلهام میکنند».
راز جاودانگی گل آقاپرویز روحبخش، شاعر و نویسنده طنز که با نام مستعار «کارمند الشعرا» با هفتهنامه گلآقا همکاری میکرد، در گفت و گویی درباره زنده یاد صابری گفت: او زمانی که به سفر حج رفته بود در کنار کعبه به خدای خودش قول داد که قلمش را در مسیری به جز احقاق حق و حق نویسی به کار نبرد. پس از بازگشتش، ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات راهاندازی کرد و خیلی زود مورد توجه همه قرار گرفت. مردم در آن زمان تشنه طنز مطبوعاتی اجتماعی، سیاسی بودند. در سال ۱۳۶۹ به فکر راهاندازی هفتهنامه «گلآقا» افتاد. ابوالقاسم حالت، محمد خرمشاهی، بهاء الدین خرمشاهی، محمد پور ثانی، عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، منوچهر احترامی، ابوتراب جلی و احمد عربانی از جمله افرادی بودند که در آن سالها وارد همکاری با مجله گلآقا شدند. این طنزپرداز همچنین افزود: گل آقا همواره عاشق زیبایی و زیبانویسی بود همیشه به همکارانمان توصیههایی راهگشا داشت. این جمله را بارها از او در تحریریه شنیدم که به کاریکاتوریستها تأکید میکرد در کاریکاتور همیشه زیبایی را حفظ کنید. غلو بکنید، اما همیشه زیبا بکشید.
چرا گلآقا در میان مردم گل کرد؟آن طور که سایر دوستان و همکارانش گفته و نوشته اند: گل آقا در «دو کلمه حرف حساب» برای شوخی منتقدانه با شخصیتها و چهرههای سیاسی و مسئولان حکومتی با کسی تعارف نداشت. مردم هر هفته منتظر بودند تا ببینند تحلیلهای گلآقا در آبدارخانه از زبان «شاغلام»، «ممصادق»، «کمینه (عیال ممصادق)» و «غضنفر» در مورد مسائل روز چیست. صابری در گل آقا اشعار طنز بسیاری منتشر کرد، اما بیت «یک زبان دارم دو تا دندان لق/ میزنم تا زنده هستم حرف حق» از زبان شاغلام، یکی از ماندگارترین ابیات او در این مجله است. گلآقا در میان مردم گل کرد؛ آنقدر که کسانی که اقبالی به نشریات و مجلات آن روزها نداشتند، برای رسیدن آن به دکه لحظهشماری میکردند.
پایبندی گل آقا به اسلام و ایرانزنده یاد کیومرث صابری فومنی در مصاحبهای میگفت: «در همان سرمقاله شماره اول اهداف مجله را گفتم. گفتم به ۲ چیز پایبندم برای ابد اسلام و ایران. ایران برای من خیلی مهمه، من یک ایرانی دوستدار این وطنم و اسلام هم که دین ماست».
دیدار زنده یاد صابری با رهبر انقلابصحبتهای صمیمانه رهبر انقلاب با مدیرمسئول مجله طنز گل آقا بارها منتشر شده است. ایشان در آذر ماه ۱۳۸۳ در اهمیت طنز فرمود: «طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی میکردم و میگفتم «طنازها»! طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهم جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی».
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
ایشان پس از درگذشت مرحوم صایری با صدور پیام تسلیتی، ضمن آنکه خود را همراه بیست ساله و شریک در غم فقدان او دانستند، بر «سلامت نفس و پاکدامنی سیاسی» گلآقای سیاست ایران شهادت دادهاند.»
روایت «روزگار گل آقایی»
مستند «روزگار گل آقایی» به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن یادگاری؛ به شرح زندگی کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقای ایران» میپردازد و محور اصلی مستند، این است که چگونه مسائل روزمره را به زبان طنز برای اقشار مختلف جامعه بازگو میکرد. حدود ۲۵ نفر از همکاران و سیاستمدارانی که او را میشناسند از تجربه همکاری و رفاقت با «گل آقای ایران» میگویند.
جشنواره ملی طنز و رسانه «طنز پهلو»جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» یادمان کیومرث صابری فومنی (گلآقا) از سال ۱۳۹۵ با همکاری معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان برگزار میشود.
امسال نیز هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» در بخشهای داستان کوتاه طنز، کاریکاتور و کارتون، شعر طنز، طنز چندرسانهای و نثر طنز (طنز مطبوعاتی) و با موضوعات؛ انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غزه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران، توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفتهای فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگرهای بیسواد، فیکنیوزها و ...) جهانگردی ایرانیها و ایران گردی جهانیان، صرفهجویی در مصرف آب و انرژی و بروکراسی اداری برگزار شده است.
استان گیلان، شهر فومن (زادگاه کیومرث صابری فومنی) امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) همزمان با بیستمین سالروز درگذشت این هنرمند گیلانی میزبان بیش از ۵۰ نفر از اساتید، طنزپردازان و هنرمندان ملی از سرتاسر کشور در برپایی اختتامیه هشتمین جشنواره ملی رسانه و طنز با عنوان «طنز پهلو» است.
باشگاه خبرنگاران جوان گیلان رشت